عاشورا

ساخت وبلاگ

باز شهرم بوی عـاشورا گرفت بغض نشکفته گلویم را گرفت

باز شهرم بوی تیغه میــدهدبوی باروت و شقیقه میدهد

در میان باغ گلهـــا مــرده اند سرو های کشورم پژمرده اند

خون میان جوی ها جاری شده قصه ی سهراب تکراری شده

می رسد خانه کلاغ شهر من خانه ای از خاک و تابوت و کفن

شهر من دیگرندایشسر شدهاز پی دلال هـا پــرپــر شــده

شهر من زنجیر بر پایش زدند برگ های سبز را آتش زدند

هر شغالی از پی ما شیر شد داستان ذبح با شمشیر شد

روزگاری خوب و خوش را داشتیم او گرفت از ما هر آنچه کاشتیم

لیک میدانم خدایم گفته است دست های دزد را باید شکست

ای تو که بردی زما دار و ندار وعده ام روز قیامت ، چوب دار

** تقدیم به تنها عشقم **...
ما را در سایت ** تقدیم به تنها عشقم ** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmahdiparviz2 بازدید : 183 تاريخ : سه شنبه 16 مهر 1398 ساعت: 2:26