دیروز را ورق می زنم و خاطرات گذشته را مرور می کنم .
در روزهای بی تو بودن صدای خش خش برگها را از لابلای
صفحات پاییزی می شنوم و التماس شاخه ها را که در
حسرت دستهای سبز تو مانده اند . کم کم به این باور
می رسم که سرنوشت ، نثر ساده ایست از حسرت
و اشک که حرفی برای گفتن ندارد . به صفحات بهاری
با تو بودن می رسم . بنفشه هایی که از بالای واژه ها
سر می زنند و چشمان تو را بهانه کرده اند .
** تقدیم به تنها عشقم **...برچسب : نویسنده : bmahdiparviz2 بازدید : 155