برای یک لحظه
آتشفشان اندیشه ام
فوران می کند :
-درمیان انبوه اشکهای جاری آسمان
سنگینی کوهها
اندوه پروانه ها
" شانه های خیس گونه ام "
همه ارث روزگار است
باده ی غلیظی نیست
تامرا در رود فراموشی غرق کند؟!
در چشم اندازی ازباران
ازپی کاروان فراموش شدگان
روانه ام
شاید گشایشی باشد
برچسب : نویسنده : bmahdiparviz2 بازدید : 163