** تقدیم به تنها عشقم **

متن مرتبط با «شعر عن الام» در سایت ** تقدیم به تنها عشقم ** نوشته شده است

امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر در سوگ شهادت امام حسين (ع)

  • به قلاده ی نفس گشتم اسیر شدم زار و شرمنده و سر به زیرتهی دستم و بی نوا و فقیر مرا کس نخواند ذلیل و حقیرمقامم بُوَد بس بزرگ و خطیرامیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیرحسین ازکرم انتخابم کند غلام غلامش خطابم کندگدای در خود حسابم کند بهشتم بَرَد یا عذابم کندبه عشقش اسیرم اسیرم اسیرامیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیرخیالش زمن دلربایی کند غمش دردلم خودنمایی کندنوایش مرا نینوایی کند ولایش مرا کربلایی کندبدانند خلق از صغیر و کبیرامیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیرمنم عار او، او بود یارمن زلطف و کرامت، خریدار مننبودم که او بوده دلدار من غمش شد انیسِ دل زار مناز آن دم که مادر مرا داده شیرامیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیراگر چه گنه کار و آلوده ام به خاک مزارش جبین سوده امدمی بی ولایش نیاسوده ام گرفتار و دلداده اش بوده اماز آن دم که آب و گلم شد خمیرامیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر زخون جگر پاکِ پاکم کنید سپس عاشق سینه چاکم کنیدبه تیغ محبت هلاکم کنید به صحن ابوالفضل خاکم کنیدکه خاکم دهد بوی مشک و عبیرامیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیربه زخم جبین پیمبر قسم به رخسار خونین حیدر قسمبه محسن، به زهرای اطهر قسم به سبطین و عباس و اکبر, ...ادامه مطلب

  • مقتل نوشت آه و یعنی تمام شد ...

  • *مرحبا به شما غیرتیا ... این روزا گریه کردن خیلی مرد میخواد ... این روزا گریه کردن یه جوری شده هیأتیا هم گاهی نیش میزنند ... خسته نشدین اینقدر گریه کردید؟! ... دوماه عزاداری بسه دیگه* مقتل نوشت آه و یعنی تمام شدldquo;تموم شد یعنی چی؟rdquo; یعنی که دور مادر ما ازدحام شد *وای مادرم...من چی دارم میگم شما چی داری میشنوی ... صحبت ناموس من و تو نیست ... همه ٔ نوامیس عالم فدای یه تار موی مادرمون زهرا ... صحبت ناموس علی ... صحبت اون خانومیه که از کور هم رو گرفت ... حالا کار به یه جایی رسیده* یعنی که دور مادر ما ازدحام شد... *اهل شعری... توجه به ظرائف داری ... نیاز به توضیح نداری* یعنی رکوع پشت درش امتداد یافت *همهٔ حواسش به محسنه ... خم شد روی محسن بلکه بچشو حفظ کنه ... ای مادر ... ای مادر...رفقا ... مظلومیت رو اونا معنا میکنند ... معنای مظلومیت چیه از نظر اهلبیت خودشون میدونن من نمیدونم ... اما اینجور که به عقل ناقصم میرسه میگن حسین مظلوم ترینه در بین اهلبیت اما این روزا میبینم محسن از حسین مظلوم تره...میگن نگو ... چی بگم خب ... کشتند ... کشتند ... مادر مارو زدند ... بچه بدنیا نیومده شو کشتند, ...ادامه مطلب

  • شعر

  • در شهر هی قدم زد و عابر زیاد شد ترس از رقیب بود ، که آخر زیاد شد این قدرهام نصف جهان جمعیت نداشت با کوچ او به شهر مهاجر زیاد شد یک لحظه باد روسری اش را کنار زد از آن به بعد بود که شاعر زیاد شد هی در لباس کهنه اداهای تازه ریخت هی کار شاعران معاصر زیاد شد از بس که خوب چهره و عالم پسند بود بین زنان شهر سَر و سِر زیاد شد گفتند با زبان خوش از شهر ما برو ساک سفر که بست ، مسافر زیاد شد,شعر غزل,شعر,شعر عاشقانه,شعر عن الحب,شعر حب,شعر نو,شعر عن الام,شعر حافظ,شعر نزار قباني,شعر مولانا ...ادامه مطلب

  • یعنی می شود روزی بیایی،

  • یعنی می شود روزی بیایی،آرام دستانم را بگیری وبا بوسه ای سد کنی هزار بغض نشکسته ام وزمین و زمان را دوباره به خنده هایم آشنا کنی؟یعنی می شود بیاییدر شب های دلگیری مرا به بهشت زیبای آغوشت مهمان کنیو این بنده نوازی زیبای تو مصادف شود باجان دادن دوباره من در آغوشت ؟یعنی می شود روزی بیاییو فقط باشیاینجا،در کنارم ؟یعنی می شود ... ؟,یعنی می شود یک شب خوابید,یعنی می شود یک شب خوابید و,یعنی می شود ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها